۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه

آشـنایی با زنـدگینامـه، اندیشــه ها و فعالیتهای شهید گمنام، حجت الاسلام والمسلمین استاد بصیر مالستانی(ره)

مقدمه
با نگاهی به جوامع بشری در می یابیم که شخصیت های بیدار، مسئول و درد آشنا که برای دفاع از وطن، حقوق اجتماعی- سیاسی مردم، تحقق عدالت اجتماعی وارزشهای اصیل دینی، جام شهادت را سر کشیده اند، انگشـت شمار بوده اند. به همین جهت افرادی که در مقابل نابرابری ها، ظلم و تبعیض ها، نظامهای غیر دینی و فاسـد، تجاوز بیگانگان و… قد بر افراشــته و برای تحقق آرمان ها و رسیدن به اهداف انسانی- الهی شان اسارت، شکنجه ها و چوبه های دار را متحمل شده اند، در میان ملت ها از جایگاه رفیع و پر افتخاری برخوردار می باشند.

افغانستان کشوری است که در طول تاریخ، شاهد فراز و فرودهای زیادی بوده است و علاوه بر حوادث و کشمکش های سیاسی و تبعیض های قومی، طبقاتی، مذهبی و زبانی داخلی، مکررا مورد تجاوزات کشورهای بیگانه قرار گرفته است و به تبع آن بسیاری از شخصیت های ارزشمند و والامقام در راه آزادی کشور و قطع ایادی متجاوزان از افغانستان و برپایی نظام اسلامی، شایسته سالاری، عدالت اجتماعی، شکستن زنجیرهای تبعیض و تعصب، جانهای شیرین خویش را فدا کرده و در بستر شهادت آرمیده اند و تمام مردم افغانستان را، مدیون رشادت ها و فداکاریهای ماندگار خویش نموده اند. جای تأسف است که پس از گذشت چندین دهه از عمر انقلاب اسلامی و عدالت خواهی، تا به امروز نه تنها هیچ تجلیلی شایستة از رشادت های پیشگامان انقلاب اسلامی افغانستان نشده است، بلکه تا هنوز ناشناخته و گمنام باقی مانده اند.
یکی از چهره ها و شخصیت های آگاه و با درد که از پایه گذاران اولیه ی انقلاب اسلامی افغانستان به حساب می آید، شهیدی گمنام و والا مقامی است که از نسل امروز ما کمتر کسی با نامش آشنایی دارد و جور زمانه بر چهرة سرخش غبار فراموشی افکنده است و او مرد میدان های علم و عمل، اسوة بی بدیل اخلاق، سیر وسلوک، جوانی آراسته به لباس و شأن مقدس روحانیت، اولین قربانی افتخار آفرین ملت مسلمان و شهید پرور مالستان در راه انقلاب اسلامی افغانستان، حجت الاسلام والمسلمین استاد شهید عوض علی بصیر(ره) است که در ادامه به صورت مختصر، با زندگی نامه، اندیشـهها و فعالیـت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن شهید بزرگوار آشنا می شویم.
زادگاه، تحصیلات و اساتید استاد شهید بصیر
در یکی از قریه های ولسوالی «مالستان» به نام «بُغرا» در یک خانواده متدین، مذهبی و فقیر، بنام «استا ابراهیم» در حدود سالهای ۱۳۳۰ شمسی، استاد شهید دیده به جهان گشود و چون اولین فرزند خانواده بود، والدین و کلیة وابستگان را با تولد پر میمنتش، غرق در شعف و سرور کرد. اما متأسفانه چند بهاری بیشتر در دامان پرمهر و محبت، والدین، پرورش و تربیت نیافته بود که از قضای الهی، در همان سه چهار سالگی اول عمر، به فاصلة کوتاهی پدر و مادر را از دست داده و درد بی درمان یتیمی را در خوردسالی با تمام وجود نحیف و ضعیفش، لمس کرد. سالها مسئولیت تربیت و سرپرستی او را عمویش «محمد عیسی بزاز» بر عهده داشت، تا آهسته آهسته قدم به مکتب خانه گذاشته و با زکاوت، هوش و استعداد سرشار و خدا دادی که داشت، در زمانی کوتاهی دروس مرسوم را در مکتب خانه قریه «بغرا» فرا گرفته و از نیمة دوم دهه ۱۳۴۰ش، وارد مدرسه علمیه شد. به فاصلة کوتاهی دروس ادبیات عرب، صرف و نحو و منطق را نزد حجت الاسلام استاد عارفی مالستان، فرا گرفت. با توجه به شدت علاقه مندی ایشان به تحصیل و تشویق و پیش نهاد اساتید و بستگان، موجبات ادامه تحصیلات علوم رایج حوزوی را برای او فراهم کرد.
از اواخر نیمة دوم ۱۳۴۰ خورشیدی وارد مدرسه مرحوم حاج وحیدی حوت قل جاغوری شد که در آن زمان که از معروفیت خاصی برخوردار بوده مقداری از سطوح عالیة فقه و اصول «اصول فقه، شرح لمعه، مکاسب و رسایل» را در این مدرسة پر ثمر، تا اواخر ۱۳۵۲ خورشیدی، فراگرفت و از اوایل ۵۳ با تمام شور واشتیاقی که به تحصیل داشتند، به سوی کابل «پایتخت افغانستان» بار سفر بستند.
شهید بزرگوار با ورود به کابل، مدتی در مسجد «کارته سخی» اتاقی داشته و به صورت آزاد مشغول تحصیل شدند، اما با مرور زمانی کوتاهی بر اثر بروز شایستـگی های اخلاقی، تحصیـلی و موفقیــت در امتحانات ورودی به حوزه های علمیه کابل، در مدرسة «محمدیه» واقع در تپه سلام کارته سخی کابل که آیت الله واعظ (ره) آنرا مدیریت میکردند، راه می یافتند. استاد شهید در کوتاهترین زمان ممکن، بهترین و شایسته ترین استفاده ها را از امکانات و فضای تحصیلی موجود مدرسه محمدیه (ص) و جامعة الاسلام نموده و ضمن جدیت وصف ناپذیر در تحصیل سطوح عالیه فقه و اصول، و فلسفه اسلامی و تفسیر و شیوه های مبارزاتی انبیاء الهی(ع) و بخصوص شیوه های مبارزاتی پیامبر خاتم(ص) و صحابة نامی و انقلابی آن حضرت(ص) خود را به ادوات و ابزار ضروری دیگر، مانند تسلط بر زبانهای محاوره ای عربی و انگلیسی، مطالعات و تحقیقات جدی پیرامون نظام های فلسفی، فکری و فرهنگی جدید، و…، نیز مجهز کردند، تا در زمان وفرصت های مناسب، از آنها برای تحقق اهداف و آرمانهای الهی و انسانی خود استفاده کند.
شاخص ترین اساتید ایشان در کابل آیات و حجج اسلام: واعظ بهسودی، محقق کابلی، ممحد امین افشار، صادقی پروانی و… بوده اند.
تدریس و فعالیتهای فکری- فرهنگی، در کنار تحصیل
نبوغ و رشد زائد الوصف استاد شهید بصیر در زمان اندکی، او را به کرسی تدریس و نظریه پردازی چه به شکل عمومی و چه به شکل خصوصی، نشاند. بسیاری از متون درسـی رایج حوزه های علمیه «مانند ادبیات، منطق، معالم، اصول فقه، شرح لمعه و…» را به صورت عمومی تدریس میکردند که از بسیاری از اساتید رسمی و معروف، شاگردان او بیشتر بود. تسلط و چیره دستی استاد شهید در حوزه های کلام، تفسیر، فلسفه “شرح منظومه و فلسفتنا” و فلسفة روز، او را بر آن داشت تا در آشفتگی اوضاع فکری حاکم بر مجامع دانشگاهی و حوزی کابل، افراد دردمند و متعهد را از هردو طیف حوزی و دانشگاهی دور خود جمع و کلاسهای خصوصی کلام، تفسیر و فلسفه را برای آنان در همان اتاق خود که در مدرسه محمدیه داشت، به دو زبان عربی و انگلیسی دایر کرد.
استاد شهید با اعتقاد به مسئولیت خطیر روحانیت در جهت بیداری اسلامی جامعه و تربیت انقلابی دانشجویان و طلاب جوان، با قاطعیت و پشتکار، در دل های عطشناک بسیاری از حوزیان و دانشگاهیان جوان، بذر انقلاب علیه نابسامانی های اجتماعی و فکری را در همان کلاسهای خصوصی خود پاشید و در راه تحقق بخشیدن به اعتقادات و اهداف ناب اسلامی خود با نبود امکانات و شرایط مناسب، شبانه روز تلاش کرد و در این راه نه تنها از هیچ شاگردی مزدی نخواست؛ بلکه از همان شهریة ناچیز خود، بسیاری از شاگردان محروم و فقیر خود را کمک کرده و نیز کتاب تهیه میکرد. لذا استاد شهید، علاوه بر اینکه یک طلبه و روحانی متعبد، پایبند اعتقادات و باورهای دینی و ولایت مدار بود، پا به بیرون از محیط حوزه نهاده و با برقراری ارتباطات فکری با دانشگاهیان و حوزیان جوان، نیازهای فکری، اعتقادی و کمبودهای موجود در محیط آنها را به خوبی دریافته و برای رفع آن چاره اندیشی های اساسی و ریشه ای میکرد.
یکی از فعالیت های فکری ثمربخش استاد شهید در بحرانی ترین شرایط فکری حاکم و در حال رشد و گسترش “اندیشــه های مارکسیستی و کمونیستی” در مجامع علمی افغانستان، تبیین خطرات و جلوگیری از توسعه نظامهای فکری تخدیری و جریانهای چهارگانة متضاد چپی خلق، پرچم، شعلة جاوید و اخوان المسلمین بود که مستقیم و غیر مستقیم با صدها دانشجو و معلم در دانشکده ها و دبیرستانهای کابل در ارتباط بود، کتابهای عقاید و فلسفه اسلامی را برای مطالعه در اختیار آنان قرار میداد و برای برخی در جاهای مختلف اتاق مدرسه، منزل دوستان، مساجد و… هفتة چندین ساعت جلسه درس عقاید و فلسفه دایر میکرد تا در نتیجة این تلاشهای صادقانة وی و همفکرانش، جنبش عظیم فکری علیه نظام فکری مارکسیستی و کمونیستی، در کابل و جاهای مختلف کشور شکل گرفت.
در قسمت فعالیتهای فرهنگی، ایشان علاوه بر تدریس عمومی و خصوصی در رشته های مختلف ادبیات، منطق، فقه، اصول، کلام، تفسیر و فلسفه، با استفاده از مهارت تبلیغی خود، ارزشهای دینی را در زمینه های گوناگون اجتماعی، اخلاقی و سیاسی از منابر، مساجد و حسینیه ها برای مردم به زبان ساده و همه فهم تبیین میکردند که با تأسف به جز چند سخنرانی ایشان باقی نمانده است. یکی از شیوه های فعالیت های فرهنگی و دینی ایشان، بهره گیری از روش گوش دادن به شبهات و اعتراضات اقشار مختلف جامعه با حفظ کمال آرامش و خونسردی خود و پس از تمام شدن طرح شبهه و اعتراض، شروع به پاسخ دادن میکرد تا جایکه مخاطب را روشن و اقناع کند.
یکی از فعالیتهای مهم و اساسی استاد شهید با همکاری دیگر هم فکرانش، تأسیس دو باب کتابخانه بنام «کتابخانه سیار فتح» و «کتابخانه سیار بلال قهرمان مالستان»  است که در اواسط دهه ۵۰ این دو کتابخانه با توجه به اشتیاق شدید و نیازهای مبرم فکری و فرهنگی نسل جوان و تحصیل کرده، تأسیس و افتتاح گردید که امروز با تأسف از کتابهای این دو کتابخانه تعدادی اندکی باقی مانده است، اما قسمت عمدة آنها مفقود الاثر است و مقداری از آن کتابها در دوران اختناق حاکم دفن خاک شده است.
اخراج از مدرسه و توفیق دیگر
در پی همین فعالیتهای فکری و اعتقادی استاد شهید آن هم در شرایطی که جریانهای چپی و انحرافی داخلی با پشتوانه های خارجی، زمینه های مساعد دانشگاهی و غیر دانشگاهی و وجود شکاف ملموس بین دو قشر حوزی و دانشگاهی، تبلیغات گسترده را برای منحرف ساختن جوانان و نیروهای تحصیل کرده به راه انداخته و به جذب افکار مشغول بودند، بود که بر خلاف انتظار او و تعدادی از طلاب جوان همسو، همفکر و مبارز، با اتهام به بی تقوایی، دخالت در مسایل سیاسی و ارتباط با دانشجویان و دانشگاهیان که از مصادیق بی تقوایی شمرده میشد، از مدرسه محمدیه اخراج شدند و این مسئله هرچند از نگاه روحی، روانی واجتماعی ضربة سختی بر روح، روان و شیوة فعالیتهای فکری، اعتقادی و سیاسی استاد شهید و هم اندیشان او بود، اما چون اراده ها سطحی نبود و مبارزة بیداری طلبی از روی آرمان و عقیده بود، نه تنها موجب عقب نشینی و دست کشیدن از اهداف شان نشد؛ بلکه جدی تر از گذشته مسیر مبارزه را طی کردند.
بعد از اخراج از مدرسه محمدیه مدتها مخفیانه و در خانه های برخی هم فکران و آشنایان، فعالیت های فکری، اعتقادی و سیاسی خود را ادامه دادند، تا در مدرسة «جامعة الاسلام» حضرت آیت الله محقق کابلی واقع در پل سوختة کابل، پناه داده شدند که این کار خود بیانگر شهامت و شجاعت حضرت آیت الله محقق کابلی در چنین شرایط پر خفقان است؛ زیرا حضرت ایشان با اطلاع از اوضاع، شرایط و فعالیتهای او و همفکرانش، آنها را در مدرسه جای داد.
در نتیجه، این اخراج هرچند به اهدافی نامقدس، اتهامات و برچسپهای ناروای به ظاهر دینی بود، اما فراهم آورنـدة زمینه های موفقیت بیشتری برای اخراج شده های انقلابی و خستگی ناپذیر گردید که استاد شهید تحصیلات سطوح عالیة فقه و اصول را در شوراشور مبارزات و رهبریت انقلاب فکری و اعتقادی، با عالی ترین نمرات امتحانی و افتخار کسب جوایز، به پایان رساند در حالی که پرشور ترین کلاس های درسی حوزی و غیر حوزی را بدون آنکه استاد رسمی و دارای اجرت باشد، به خود اختصاص داده بود.
هم اندیشان و هم سنگران استاد شهید
به جز دوستان و هم فکران استاد شهید، افراد و شخصیت های دیگری، به نحوی مستقیم و یا غیر مستقیم، با ایشان آشنایی داشتند و به گونه ی مجذوب تفکرات واندیشههای ناب اسلامی و انقلابی استاد شهید بودند، از مدرسه و هم درسی ها گرفته تا اساتید دانشگاه ها، لیسه ها، مکاتب، دانشجویان و سایر آگاهان مؤثر و ذی نفوذ جامعه، اصناف مختلفی را به سمت اهداف و آرمانهای بلند خود جلب کرده بود. از جمله یی هم اندیشان و همفکران ایشان افراد ذیل را میتوان نام برد:
حجت الاسلام شهید ایمانی بهسودی، شهید استاد عبدالعلی مزاری، استاد سید عباس حکیمی غزنوی، استاد شفق بهسودی، محمد کریم خلیلی، شهید قومندان غلام حسن اخلاصی مالستانی، استاد علی زاده مالستانی، حجت الاسلام شهید محمد علی فیاض مالستانی، شهید ضامن علی واحدی قل خویش بهسود، استاد شهید اسماعیل مبلغ، شهید اسحاق رضایی قره باغ، شهید قوماندان ابوذر غزنوی، شهید عبدالله مالستانی، عزیز نوری «فطرت» مالستانی، شهید انجنیر امینی، ناظر حسین زکی و…
برخی از ویژگیهای اخلاقی استاد شهید:
۱- وقار و متانت؛
مهم ترین ویژگی اخلاق اجتماعی هر فردی از نگاه دینی، برخورداری از ملکة وقار و متانت در برخوردهای اجتماعی است که نمونه های فراوانی از آیات و روایات را در جهت تأکید بر اهمیت این ویژگی میتوان، در قرآن کریم و متون معتبر روایی، نام برد.
استاد شهید بصیر، مطابق گزارشات و نقل قولهای موثق، از همان دوران کودکی بیش از سایر همسالان و هم قطاران خود، این ویژگی را داشـته و با ورود به مکتـب خانه و مدرسـه، هم چنان این خصوصیت اخلاقی را به صورت یک منش، در زندگی خود، حفظ و تقویت می کند و لذا در سخت ترین شرایط زندگی وخشِن ترین برخوردهای دیگران با او، هرگز وقار، سنگینی و متانت خود را از دست نداده و حتی یک مورد برخورد خشونت آمیز او با دیگران هم گزارش نشده است وبه همین دلیل او همیشه پیروز و کامیاب میدانهای گوناگون تحصیلی، اجتماعی و سیاسی بوده است.
۲) تواضع، حلم و ساده زیستی؛ این سـه ویژگی اخلاقی را به صـورت عملی کمتر کسی میتواند در زندگی اجتماعی خود پیاده کند؛ زیرا نوعاً انسان با طبع حیوانی و نفسانی که دارد، هرگاه علم و دانش، موقعیت های اجتماعی و مادیاتش افزایش یابد، به همان میزان غرور و خود خواهی، خشونت رفتاری و تجمل گرایی اش نیز بیشتر رشد و غلبه پیدا میکند تا جاییکه از یک انسان ضعیف، ناتوان و فقیر، شخصیـت جبار، طاغی، قارونی و خشِن می سازد که مورد خطاب نکوهـشهای شدید متون و دستورات دینی و مذهبی قرار میگیرد. اما بر خلاف این سرشت نفسانی و حیوانی، برخی افراد هر قدر از لحاظ علمی، موقعیتهای اجتماعی و مادی بالا روند، برخوردهای اجتماعی شان متواضعانه تر و بردبار تر شده و ساده زیستی و رعایت حد متعارف و متعادل زندگی را شیوه ومنش همیشگی در زندگی فردی و اجتماعی خود قرار میدهند که استاد شهید بصیر یکی الگوها و نمونه های برجستة اخلاق عملی در این سه حوزة اخلاقی بوده اند. او هر مقدار به علم و دانش، موقعیتها و شخصیت اجتماعی و سیاسی اش افزوده شد، فروتنی، بردباری و ساده زیستی اش جلوة بیشتری پیدا کرد و به همین دلیل در پوشیدن لباس، خوردن غذا و سایر مصارف روز مره زندگی نهایت سادگی را رعایـت میکرد و بخشی از شهریة ماهانة طلبگی اش را، بین طلاب فقیرو محروم تقسیم میکرد و بخش دیگرش را برای دو کتابخانة که قبلًا نام بردیم، کتابهای ضروری تهیه کرده و در اختیار علاقه مندان به مطالعه و تحقیق قرار میداد. از پرسشهای علمی و شبهات اعتقادی و فلسفی با آغوش باز و کمال فروتنی استقبال کرده، به سخنان سئوال کنندهها تا آخر با دقت گوش میداد و بعد با کمال احترام به شخصیت طرف، پاسخ میداد و تا سئوال کننده ها قانع و کاملًا متوجهه مطلب نمیشدند، از تکرار، توضیحات و اقامة ادله، هرگز از گفتگو، بحث و جدل خسته و ناراحت نمیشد. به طور خلاصه از هر نوع خود ستایی، فخر فروشی و تجمل گرایی پرهیز و تنفر داشت و همیشه در عین این که یک طلبة جوان و دارای تمایلات و غرایز گوناگون نفسانی، همچون دیگر جوانان بود، ساده و بی آلایش می زیست.

۳- تفکر و مطالعات مداوم؛
یکی از سفارشات و دستورهای اکید قرآن کریم و روایات اسلامی، توصیة عمومی به مطالعه، تفکر و اندیشیدن در آیات و نشانه های پروردگار هستی، گردش شب و روز، گوناگونی خلقت آفریده های خداوند است و در سایة همین تفکرات و تعمقات درونی، اندیشه، استعداد و خلاقیت های فکری انسان شکوفاتر شده، اسرار آفرینش را بهتر درک کرده و نظام فکری و اعتقادی اش مستحکم تر خواهد شد.
استاد شهید بصیر، این دو ویژگی را از بدو طلبگی تا آخرین لحظات زندگی از هرکسی دیگر، بیشتر داشت. او همیشه در حال تفکر دیده میشد، چه در خلوت و چه درجمع، از هر فرصتی برای مطالعه و حل مسایل علمی استفاده میکرد، بهترین تفریح او، سیر و سیاحت در بوستان کتاب و کتابخانه بود، حتی اوقات غذا خوردنش را با مطالعة کتابهای مورد علاقه اش همراه میکرد و در پر سر و صدا ترین محیط و زمان او غرق در مطالعه و یا تفکر بود. به دلیل همین عادت و سیره بود که در زمان بسیار اندکی از یک طلبة عادی بنام بصیر، شخصیت و چهرة شاخص علمی، اجتماعی و سیاسی، در کشور ظهور کرد و محور اندیشه و مبارزات عقیدتی ـ سیاسی جدید در افغانستان شد.
۴-جذابیت چهره، سادگی و متانت گفتار؛
ایمان، صداقت، اخلاص، تقوا و سایر اوصاف نیکوی که در ادیان توحیدی و به ویژه اسلام، بر جنبه های عملی آنها بیش از اعتقادی صرف، عنایت و توجه ویژه شده است، به این دلیل است که مهمترین آثار مثبت فردی و اجتماعی این اوصاف، بر جنبه های عملی آنها متکی است. یکی از عمده ترین آثار عملی و اوصاف نامبرده از جهت فردی، تأثیر جدی بر شیوة اعمال، رفتار، گفتار و نمود ظاهری چهره و شخصیت انسان است که پای بندی عملی به ایمان، تقوا و… جذابیت و نورانیت ملموس و حقیقی به چهرة انسان میدهد، رفتار فردی و اجتماعی او را معتدل و استوار میکند و گفتارش رادر عین سادگی، متین، معقول و دل نشین میسازد.
استاد شهید بصیر که سرتاسر وجودش را مهد پرورش اوصاف و کمالات ارزشی قرار داده بود و کوچک ترین حرکت، فعالیت و گفتارش را همراه با ایمان به خداوند یگانه، تقوا، اخلاص، با هدف بیداری و خدمت رسانی تربیتی و فرهنگی، کرده بود و تمام احساسات، عواطف و شور ایام جوانی اش را وقف خدمت به مکتب وآرمانهای ارزشی میدید، ویژگی جذابیت چهره و زبان گفتاری اش را در بین خاص و عام کم نذیر ساخته بود. به نظر میرسد خاطره ایام کودکی من از دیدن چهره دلربای استاد شهید، مکمل این فراز باشد: « بهار ۵۵ یا ۵۶ بود که استاد از کابل آمده بودند، من که حدوداً ۸ یا ۹ سالی بیش نداشتم، در یک مراسم عروسی ایشان را هنگام ظهر در حال وضو گرفتن مشاهده کردم که از همان کودکی مجذوب چهره و سیمای نورانیش شدم و از آن روز تا هنوز که سالهای زیادی سپری شده است، هر جا یادی از ایشان به میان می آید و یا خاطرات کودکی ام را مرور میکنم، گویا همین حالا او را در همان مکان در حال وضو گرفتن با همان چهرة زاهدانه، جذاب و نـورانی اش نظـاره میکنم.»
پس تأثیر ایمان عملی، تقوا یک واقعیت است و اختصاص به استاد شهید بصیر و گذشتگان هم ندارد، امروز و فردا، برای ما و آیندگان نیز این جاده باز است.
در نتیجه، استاد شهید به حق، یک عالم فرهیخته، متدین، متواضع، روشنفکر، سخت کوش، و سیاستمدار بود و از پیشتازان انقلاب در میان علما و روحانیت شیعه به حساب می آید و با ویژگی های ممتاز علمی، اخلاقی و رفتاریکه داشت در میان مردم منطقه، علما و طلاب جوان از احترام والایی برخوردار بود و این سبب گردید که او تنها به درس و بحث اکتفا نکند و در جستجوی چیزهای تازه تری برآید و افق های جدیدی را بر روی خود بگشاید و به مسایل مهمتری بیندیشد.
دستگیری، زندان و شهادت (پاداش مبارزات عدالت خواهی)
یکی از جنبه های مبارزات سیاسی استاد شهید و همفکرانش، با توجه به سابقة دیرینة تهاجم فکری و فرهنگی مارکسیستی و کمونیستی در افغانستان، تبلیغ و تلاش جدی برای بیدارسازی عموم جامعه و به خصوص محافل حوزوی، دانشگاهی و مکاتب نسبت به خطرات و پیامدهای شوم اجتماعی، سیاسی و اعتقادی آن بود. به همین دلیل سردمداران اندیشه های ضد دینی در افغانستان، کینه و خشم شدید از هر جنبش، حرکت بیدار کننده و رهبران مبارزات اسلامی داشتند و از هر راه و هروسیلة برای سرکوبی فکر و جریان اسلام خواهی، استفاده میکردند که شکل گیری احزاب خلق، پرچم، شعلة جاوید و مشروعیت بخشیدن به نظامهای فاسد و دین ستیز در افغانستان، از جمله راههای رسیدن به این هدف بود.
با گذشت چند ماه از کودتای ننگین ۷ ثور سال ۵۷ که اوضاع پایتخت هر روز متشنّج تر و بحرانی تر میشد، استاد شهید و کلیه سران جنبش، طی جلسات سری وبررسی اوضاع کابل، به این نتیجه و توافق نظر رسیدند که ماندن در پایتخت برای هیچ از اعضا و سران به صلاح نیست و باید مبارزه را در مناطق امنِ ولایات، ادامه دهند و به همین دلیل هریک موظف شدند به زادگاه شان برگشته و به فعالیت های فرهنگی و تبلیغی خود تا بازگشتِ آرامش در کابل، ادامه دهند.
اما هزاران تأسف که این طرح به ثمر نرسید؛ زیرا جاسوسان مزدور نظام کمونیستی «خلقی ها، شعله ای ها و پرچمی ها» که از مدتها پیش فعالیتهای اعضای جنبش را زیر نظر داشتند، وقتی از این اسرار آگاهی یافتند، به تعقیب و دست گیری سران و اعضای جنبش پرداختند. استاد شهید بصیر را از کابل تا جاغوری خلقیها و پرچمی های غزنی، جاغوری و مالستان که شناخت دقیق از او داشتند، تعقیب کرده و در بازار «غوجور» به بهانة شکستن چوکی موتری که با آن به طرف مالستان می آمد و یا به جرم دفاع از مظلومی که بی هیچ جرمی مورد ضرب و شتم سرباز کمونیستی قرار گرفته بود، پس از اندک درگیـری لفظی، دستگیر کرده و بلا فاصله به طرف غزنی او را منتقل، مدتی در محبس «کوه باد غزنی» زندانی کرده و بعد هم به کابل انتقال دادند.
مزدوران وفادار و غلامان حلقه به گوش داخلی نظام کمونیستی، پس از آسودگی خاطر از ناحیة استاد شهید بصیر، بی درنگ به سراغ دانشجویان مسلمان، روحانیت مبارز و تمام افرادیکه به نحوی با بصیر و اندیشه های او در ارتباط بودند، رفته و به جز تعداد انگشت شماری که موفق به فرار شده بودند، همگی را یکی پس از دیگری دستگیر و با بصیر همراه کردند تا جایی که خود کمونیستها در سوم عقرب لیست دوازده هزار نفری از این دستگیر شده های زندانی زنده به گور شدهدر طول یک سال را، منتشر کرد که اسامی هزارن تن از اساتید دانشگاه، آموزگاران، دکترها، افسران اردو و پولیس افغانستان، علمای بزرگ، روحانیون مبارزی امثال استاد شهید بصیر، تاجران ملی، شاعران، نویسندگان، روشنفکران، شخصیت های متنفّذ قومی و… از اقوام مختلف افغانستان در میان این لیست، مشاهده میشد که رژیم خلق و پرچم پس از شکنجه های وحشیانة روحی و جسمی، این ستارگان همیشه پر فروغ آسمان بلند کشور مسلمان افغانستان، در مدت کمتر از یک سال، همه را به صورت دسته جمعی و با وحشیانه ترین روشها، زنده به گور کردند.
یاد و نام همة شهدای گمنام افغانستان و به خصوص یاد و خاطرة استاد شهید بصیر و همراهانش را گرامی داشته و از خداوند یکتا علوِ درجات شان را آرزو می کنیم. یاد شان گرامی و روح شان شاد باد.
مستندات:
۱- شفایی حسین؛ زندانیان روحانیت، چاپ شهر، قم.
۲- کریمی مالستانی، محمد علی؛ وبلاگ علمی, فرهنگی, جانباز.
۳- علی زاده مالستانی عزیز الله؛ مصاحبة تصویری.
۴- سایت انترنتی www.afghanpaper.com شبکة اطلاع رسانی افغانستان.
۵- ربانی خلخالی علی؛ شهدای روحانیت شیعه در یکصدساله اخیر، پیام اسلام، قم، چ۱۳۶۱، ج۱٫
۶- شریفی علی مدد؛ روز شمار انقلاب، قسمت هفتم، بنیاد وحدت، سال دوم، شماره ۵۹ (مشهد، ۱۳۷۵)
۷- فیاض، محمد حسین؛ زندگی نامة سردار شهید بستانعلی مجاهد و همرزمانش، بخش فرهنگی پاسداران جهاد اسلامی، زمستان ۱۳۶۸٫.
۸- استفاده از اطلاعات شفاهی برخی اهل اطلاع.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر