۱۳۹۲ آبان ۱۶, پنجشنبه

مثل مداد باش


پسرک وارد اتاق شد و دید پدر بزرگش مشغول نوشتن است.
 پرسید: «پدر بزرگ! درباره چه می نویسید؟
پدربزرگ جواب داد: «درباره ی تو پسرم. اما مهمتر از نوشته ام، مدادی است که با آن می نویسم.
می خواهم وقتی بزرگی شدی مثل این مداد بشوی.
 پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید.
گفت: «این هم مثل بقیه ی مدادهایی است که دیده ام ».
پدربزرگ گفت: 
بستگی دارد چطور به آن نگاه کنی در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری،در بقیه ی عمرت به آرامش می رسی !

صفت اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما هرگز فراموش نکن دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست. او همیشه تو را در مسیر اراده اش حرکت می دهد.
صفت دوم: گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مدادتراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد، اما آخر کار، نوکش تیزتر می شود و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر. تو هم باید رنج هایی را تحمل کنی تا انسان بهتری بشوی.
 صفت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم. پس بدان تصحیح یک خطا، کار بدی نیست؛ بلکه برای درست حرکت کردن مهم است.
صفت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست؛ بلکه زغالی که داخل چوب است، اهمیت دارد. همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
صفت پنجم: همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس تو هم هوشیار باش و بدان چه می کنی، زیرا هر کار که در زندگی ات می کنی، ردی به جا می گذارد

۲ نظر:

  1. خیلی قشنگ بود واقعن خوشم آمد

    پاسخحذف
  2. تشکر از کوچه رهگذران، خوشبختم که رهگذری هست که در این باغچه گذری دارد.

    پاسخحذف